غم از دست دادن عزیزان در زندگی از جمله پدر، مادر، خواهر، برادر، فرزند و دوست و همکار جنس فراموشنشدنی و آزاردهنده دارد.
پس از فوت تنها کاری که از دست بازماندگان بر میآید این است که تشریفات ترحیم را به بهترین نحو برگزار نمایند.
از جمله اقدامات پس از مرگ متوفی تهیه متن اعلامیه ترحیم و شعر برای تسلیت میباشد که انتخاب صحیح آن موجب تسلی خانواده درگذشته و روح وی میشود.
در ادامه به معرفی بهترین و زیباترین نمونههای شعر برای عزیز از دست رفته میپردازیم.
برای رزرو مسجد در مشهد با قیمت مناسب اینجا کلیک نمایید.
شعر تسلیت پدر
خدا حفظ کند تمام پدران مهربان و دلسوز را زیرا فرقی نمیکند چند سالت باشد، پیر باشی یا جوان نبودشان تن و بدن انسان را به لرزه درمیآورد.
زیباترین متن همدردی فوت پدر، شعر سوزناک مرگ پدر و شعر برای تسلیت در وصف عشق و مهر پدر را در ادامه مشاهده میکنید.
سالی گذشت و ما همه محزون آن شبیم
کز داغ جانگداز فراقت به سر زدیم
پدر به وسعت بیکران دریای مهر تو
در خون نشسته و در غم شناوریم
آسمان امروز ببار، اینجا گلی پژمرده گشت
از غم داغ رخش، یک محفلی افسرده گشت
آسمان امروز ببار، ما صد جگر سوزانده ایم
چون پدر از بین ما رفت، قلب ما هم مرده گشت
پدری رفت و پسر بر جایش
آفرین بر هنر زیبایش
گرچه او نیست ولیکن پسرش
نیست همچون پدرش همتایش
کار عشق است که اینگونه شده
نور عشق آمده در سیمایش
نیک گفتند گل از شاخه بود
گرچه دیگر نبود بابایش
تسلیت باد بر این یاد پدر
هست در پیش پیمبر جایش
پدرم آیت آینده ما بود
پدر که نباشد انگار سایه سرت نیست
سایه سر که نباشد انگار تکیه گاهت نیست
پدر که نباشد انگار تمام شهر خالیست
پدرم در سوگ تو دلهای ما پیوسته می گرید
سراپا همچو شمعی بی فروغ آهسته می گرید
تویی در خاطر ناشاد ما تا آخرین لحظه
به یادت چشم، چون ساغر بشکسته می گرید
همیشه مونس و یاورم پدرم بود
به وقت رنج غمخوارم پدر بود
چو پروانه اگر بال وپرم سوخت
ولی شمع شب تارم پدر بود
مرگ یاران همه سخت است عزیزان اما
ماتمی سختتر از مرگ پدر نیست که نیست
پدرم تاج سرم چشم به راهت بودم
همه دم عاشق لبخند نگاهت بودم
ای فلک از چه زدی آتش غم بر جگرم
کاش جای پدرم من سر راهت بودم
ای سفر کرده به معراج به یادت هستیم
ای پدر ما همگی چشم به راهت هستیم
ز هجران تو پرپر می زند دل
ز دل تنگی به هر در می زند دل
چو بلبل در فراق رویت ای گل
به دیوار قفس سر میزند دل
بابا غم مرگ تو زد آتش جگرم را
بشکست پدر بار فراقت کمرم را
تنها نه قدم از غم مرگ تو شکسته
داغ تو شکسته کمر و بال و پرم را
ﻣﺮﺍ ﺑﺒﺨﺶ ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﺗﺎ ﺩﺳﺘﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﺍﺩﺏ ﺑﺮ ﺩﯾﺪﻩ ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ
ﻣﺮﺍ ﺑﺒﺨﺶ ….
پدرم ﺁﻏﻮﺵ ﺗﻮ ﺍﻣﻦ ﺗﺮﯾﻦ ﺟﺎﯼ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﻮﺩ
ﮐﻪ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﯼ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺵ ﺁﺭﺯﻭ ﺷﺪ.
سالی گذشت و ما محزون آن شبیم
کز داغ جانگداز فراقت به سر زدیم
پدر به وسعت بیکران دریای مهر تو
در خون نشسته و در غم شناوریم
پدر یعنی تپش در قلب خانه
پدر یعنی تسلط بر زمانه
پدر احساس خوب تکیه بر کوه
پدر یعنی تسلی، وقت اندوه
ای پدر رفتی و یاد تو نرفت
دل برفت، شادی برفت، امید رفت
حال در سوک تو بنشسته ایم
زنده ایم اما ز دل بشکسته ایم
آن گنج نهان در دل خانه پدرم
هم تاج سرم بود همی بال وپرم بود
هر جا که زمن نام و نشانی طلبیدند
آوازه نامش سند معتبرم بود
آن کس که مرا روح وروان بود پدرم بود
ان کس که مرا فخر زمان بود پدرم بود
افسوس که رفت از سرم آن سایه رحمت
آن کس که برایم نگران بود پدرم بود
قلبم شده غمخانه زهجران تو بابا فکرم شده همواره پریشان تو بابا
هر روز کنم آرزوی روی تو افسوس دستم شده کوتاه ز دامان تو بابا
پدر جان یاد آن شب ها که ما را شمع جان بودی میان نا امیدی ها چراغ جاودان بودی
برایت زندگی کردن اگرچه رنج وسختی بود بنازم همتت بابا صبور ومهربان بودی
بی تو هرگز زندگی شوری ندارد، پدرم بی تو هـرگز شمع دل نوری ندارد، پدرم
جای اشک از دیدگان خون می فشانم باز هم بی تو هرگز زندگی شوری ندارد، پدرم
شعر تسلیت مادر
بدون شک غم از دست دادن مادران نازنین آنقدر برای هر فرد گران تمام میشود که هیچ قلم و کاغذی نمیتواند بازماندگان را تسکین دهد.
با این حال اشعار زیبا و مناسبی درباره فوت مادر تهیه شده است.
مادرها فرشته های زمینی هر وقت بروند
تلخی رفتن آنها هیچوقت فراموش نمی شود
و جای خالی آنها همیشه احساس میشود
درگذشت مادرتان را تسلیت میگویم
به پاس آن همه مهر و وفایت
حقیر است این محبتها برایت
ندیدم در جهان بهتر ز مادر
سر و جانم همه بادا فدایت
مادرم مرغ دلم پر میکشد اندر هوایت
آرام جان باز آ که من مشتاق آن خندیدنت
به ماتمت من ماندهام با صد هزاران آرزو
آغوش باز مضطرب در حسرت بوییدنت
با اینکه پدر صبر و قرارم باشد
آیینه ی بی گرد و غبارم باشد
تا صحبت عشق میشود میگویم
مادر همه ی دار و ندارم باشد
مادر ای معنی ایثار، تو گل باغ خدایی
توی روزگار غربت با غم دل آشنایی
مینویسم از سر خط، مادر ای معنی بودن
مینویسم تا همیشه، تویی لایق ستودن
مادر امروز جهان بی تو نبیند چشمم
این منم بر سر خاک تو که خاک بر سرم
حافظا دیدی که کنعان دلم بی ماه شد
عاقبت با اشک غم کوه امیدم کاه شد
گفته بودی یوسف گمگشته باز آید ولی
یوسف من تا قیامت همنشین چاه شد
مرا آن روز شادی بود در سر
که سر میبود بر زانوی مادر
چراغ خانهی ما گشته خاموش
که مادر نیست اندر خانه دیگر
دامن از دست من خسته مکش، ای مادر
که پناه من و دل، گوشه ی دامان تو بود
با چه سرگرم کنیم دیده و دل را که مدام
دل تو را می طلبد، دیده تو را می جوید
امشب انگار، دگر زندگی ام باور نیست
کس به جز غصه، در این خانه مرا یاور نیست
سوختم در طلب دست نوازشگر ولیک
دو صد افسوس که دیگر به برم مادر نیست
تاج از فرق فلک برداشتن
تا ابد آن تاج بر سر داشتن
جاودان در اوج قدرت زیستن
ملک گیتی را مسخر داشتن
بر تو ارزانی که ما را خوشتر است
لذت یک لحظه مادر داشتن
مادرم هجر تو اندوه و غم ماست هنوز
شد چهل روز فراق غصه به دلهاست هنوز
دست مهرت زسرم کوته و بیچاره شدم
آرزوی رخ زیبای تو رؤیاست هنوز
مادرم دیده برویت نگران است هنوز
غم نادیدن تو بار گران است هنوز
آنقدر مهر و وفا بر همگان کردی تو
نام نیکت همه جا ورد زبان است هنوز
مادرم شعله ای از مهر خدا بود که رفت
نه به یاد من و تو، فکر خدا بود که رفت
همه جا ورد زبانش، سخن و آیه حق
دم آخر به لبش، ذکر خدا بود که رفت
گلهای بهشت سایه بانت مادر
صد دسته ستاره ارمغانت مادر
دیگر چه کسی چشم به راهم باشد
قربان نگاه مهربانت مادر
عمری صبور، درد کشیدی، چه بی صدا
یک روز صبح زود، پریدی، چه بی صدا
راحت بخواب، ای گل نیلوفری، بخواب
ما مانده ایم و غربت بی مادری، بخواب
این چه شمع است که خاموش نگردد هرگز
مرگ مادر که فراموش نگردد هرگز
برایم یار و یاور کاش میماند
کنارم روز دیگر کاش میماند
فغان و درد و آه و اشک و افسوس
نگاه گرم مادر کاش میماند
برایم سایهی سر بود، مادر
نه گویا چیز دیگر بود، مادر
به دنیایم اگر چیزی نمیماند
فقط ای کاش مادر بود، مادر
فرشته زیر خاک! این باورم نیست
که دیگر سایه او بر سرم نیست
نمیبینم به غیر از غصّه و غم
به دنیایی که در آن، مادرم نیست
لالایی مادر خوبم لالایی
یه دور از رنج و غم پیش خدایی
همیشه با خدا بودی به دنیا
یقین تا حشر هم پیش خدایی
شعر تسلیت دوست
دوست و رفیق در زندگی هر انسان اهمیت والایی دارد و ما اوقات غم و شادی خود را با آنان سپری میکنیم.
در ادامه چندین شعر برای تسلیت فوت دوست و رفیق که تحملناپذیر و سخت است، عرضه میگردد.
بعد پرپر شدنت ای گل زیبا چه کنم
من به داغ تو جوان رفته ز دنیا چه کنم
بهر هر درد دوایی ست به جز داغ جوان
من به دردی که بر او نیست مداوا چه کنم
یه لحظه دلم خواست صدایت بکنم
گردش به حریم با صفایت بکنم
آشوب دلم به من چنین فرمان داد
در سجده بیفتم و دعایت بکنم
روحت شاد سنگ صبورم
اگر زرین کلاهی عاقبت هیچ
اگر خود پادشاهی عاقبت هیچ
اگر ملک سلیمانت ببخشند
در آخر خاک راهی عاقبت هیچ
حافظا دیدی که کنعان دلم بی ماه شد
عاقبت با اشک غم کوه امیدم کاه شد
گفته بودی یوسف گمگشته باز آید ولی
یوسف من تا قیامت همنشین چاه شد
بگذار جسم و جان شو رقصان بدان جهان شو
مگریز اگر چه حالی شور و شر است مردن
ای غایب از نظر به خدا میسپارمت
جانم بسوختی و به جان دوست دارمت
تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک
باور مکن که دست ز دامن بدارمت
مهلت نداد چرخ که او را به بر کشم
من حسرتش کشیدم و گورش به بر کشید
امشب این خانه عجب حال و هوایی دارد
گپ زدن با در و دیوار صفایی دارد
همه رفتند از این خانه بجز غم
باز این یار قدیمی چه وفایی دارد
من امشب از فراق یار میگریم
بسان عاشقان زار میگریم
رفیق نیمه راه شد یار دیرینم
دلم افسرده است بسیار میگریم
روزی که زیر خاک تن ما نهان شود
وانها که کردهایم یکایک عیان شود
یارب به فضل خویش ببخشای بنده را
آن دم که عازم سفر آن جهان شود
داغ ندیدی که بدانی
سوختن ، درد دارد
یاری نداشتی که بدانی
جدایی یعنی مرگ
اشکی نریختی که بدانی
نمکزار گونه ها پیرت میکند
نفرین به روزی که
عشق شد بازیچه ی
دستان دغل بازت
به مرگ گرفتی مرا تا به تبی راضی شوم
کاش میفهمیدی به مرگ راضی بودم وقتی که تب میکردم از ندیدنت
کاش آن شب را نمی آمد سحر
کاش گم در راه پیک بد خبر
ای عجب کان شب سحر اما به ما
تیره روزی آمد و شام دگر
جوان نازنین در خاک رفتی
از این دنیای غم، غمناک رفتی
زدی آتش به جان دوستداران
چو گل پاک آمدی و پاک رفتی
گفتم که چرا رفتی و تدبیر تو این بود
گفتا چه توان کرد که تقدیر همین بود
گفتم که نه وقت سفرت بود چنین زود
گفتا که نگو مصلحت دوست در این بود
شبی از سوز دل گفتم قلم را
بیا بنویس غم های دلم را
گفتا برو بیمار عاشق
ندارم طاقت این همه غم را
تا که بودیم، نبودیم کسی
کشت ما را غم بی هم نفسی
تا که خفتیم همه بیدار شدند
تا که مردیم همگی یار شدند
قدر آن شیشه بدانید که هست
نه در آن لحظه که افتاد و شکست
من آن شمعم که شبها در شبستان تو می سوزم
به ظاهر شاد و در باطن ز هجران تو می سوزم
از آبشار پرسیدم کیستی ؟
گفت اشک کوه ،
گفتم از چه می نالی؟
گفت از جدایی دوست!
زدم فریاد خدایا این چه رسمی است
رفیقان را جدا کردن هنر نیست،
رفیقان قلب انسانند خدایا،
بدون قلب چگونه می توان زیست.
شعر تسلیت برادر
کسانی که از نعمت داشتن برادر برخوردار هستند گویی تمام اعضای خانواده را در کنار خود دارند.
تنها یک برادر میتواند مانند پدر تکیهگاه، مثل مادر نگران و دلسوز، مانند خواهر شوخ و مثل یک دوست واقعی مهربان باشد.
کاروان آمد
و از یوسف من نیست خبر
این چه راهیست
که بیرون شدن از چاهش نیست
دلم تنگ است و میدانم تو دیگر برنمیگردی
بمانم هرچه خیره پشتِ این در، برنمیگردی
به یادت هرچه بی تابانه بنشینم به رویِ تاب
به زیرِ این درختِ سایه گستر برنمیگردی
دوباره دانه می پاشم حیاطِ خیسِ باران را
اگرچه خوب میدانم کبوتر برنمیگردی
تُهی از نوبهارت مانده تقویمِ خزانِ من
به این مهر و به این آبان و آذر برنمیگردی
دیدی ای دل که خزان با گل و گلزار چه کرد
تیغ طوفان بلا با گل بی خار چه کرد
شعله شمع به آرامی و مظلومی سوخت
داغ آن با دل پروانه بی یار چه کرد
ای که از چشمان ما چون ماه تابان رفته ای
گوهر ارزنده ای بودی و ارزان رفته ای
دیگر اندر جمع ما شادی نمی گنجد دریغ
از میان ما چراغ جانان شتابان رفته ای
دیدی ای دل که خزان با گل و گلزار چه کرد
تیغ طوفان بلا با گل بی خار چه کرد
شعله شمع به آرامی و مظلومی سوخت
داغ آن با دل پروانه بی یار چه کرد
آه ای فلک ز دست تو و جور اخترت
کردی چو خاک پست مرا، خاک بر سرت
جز عکس مدعا ز تو کس صورتی ندید
تاریک باد آینه مهر انورت
گفتم که چرا رفتی و تدبیر تو این بود
گفتا چه توان کرد که تقدیر همین بود
گفتم که نه وقت سفرت بود چنین زود
گفتا که نگو مصلحت دوست در این بود
برادر جان
چگونه باور کنم نبودنت را…
نامت را بر کتیبهای
از جنس عاطفه حک خواهم کرد…
تا ابد…
تا جایی که دست زمان به آن نمیرسد.
تا گواهی باشد بر معصومیت و قلب پاکت…
برادر جان نبودت کرده زارم
بدان خسته شدم، سنگینه بارم
زمان و هجر تو کوبیده قلبم
پناهی نیست جز پروردگارم
برادر جان نبودت شد عذابم
به خواب آمد خیالت در سرابم
نمی دانی چه آشی پخته تقدیر
تو لالایی بگو تا من بخوابم
در این دنیای فـانـی پـر به پرواز رفت
برادر از داغ برادر دردمند و بیمار رفت
من مانده ام و دنیایی پر از ماتم او
که خورشیدم نیامده بر سر دیوار، رفت
دلم در زیر بار آرزوها مرد
نهال عمر من افسرد؛ افسـرد
چه امیدی چه پیوندی برادر
بهار زندگی پژمـرد؛ پژمـرد
آه ای برادر، ای به سفر رفته
گویی تو را ز بندر پنهان صدا زدند
شاید که گمرهان شب دریا حاجت
به نور سرخ چراغ تو داشتند آری،
چراغ قلب تو یاقوت فام بود
تـو بـودی غمگسارم ای بــرادر
هـمیـشه در کـنارم ای بــرادر
تو رفتـی قامتم از غم خمــیده
دگـر یـاری نــدارم ای بــرادر
پس از مرگ تو ای امید جـــانم
سیــه شـد روزگارم ای بــرادر
دلم در زندگانی بر تو خـوش بود
ز داغـت اشـکـبارم ای بــرادر
تـو بودی یاور و پشت و پــناهم
ز هـجـرت بـی قرارم ای بـرادر
گـلـم تـو بلبل و پروانه ام تــو
تـو شـمع شـام تارم ای بــرادر
الا جـانـم تـو را قـربان بــرادر
شدم من در غمت گریان بــرادر
تو رفتی بی تو ذکر من همین بود
بـرادر جـان بـرادر جــان برادر
یـاد ایّـامـی کـه در گلشن فغانی داشـتم
در مـیان لالــه و گــل آشـیـانـی داشتم
گِرد آن شمع طرب می سوختم پــروانه وار
پــای آن سـرو روان اشـک روانی داشـتم
درد بی عشقی ز جانم برده طاقت ور نه مـن
داشــتم آرام ، تــا آرام جــانی داشـتم
برادر جان نگاه تو چه زیباست
عطای تو کرم بارش چو دریاست
خدا حافظ نگو ای یار دلسوز
بمان با من وصالت خفته هر جاست
گلزار بهشت است گل روی برادر
آید به مشام دل وجان بوی برادر
گر طالب مردانگی و صدق وصفایی
هر روز گذر کن به سر کوی برادر
هم خون تو و حافظ ناموس تو باشد
بنگر به وفا و شرف و خوی برادر
آری غم مرگش شکند قلب و کمر را
تابی-نرسد بهر تو از سوی برادر
صبر از کف انسان برد اندوه و فراقش
خم میشود از غم قد دلجوی برادر
گرفته سینه ام را غم برادر
نشسته در دلم ماتم برادر
تو رفتی و شدم تنهای تنها
ز داغت قد من شد خم برادر
شنو ای دل تو آوای برادر
بزن صد بوسه بر پای برادر
نیابی درجهان هرگز کسی را
نشانی لحظه ای جای برادر
برادر جان نگاه من براهت
تو رفتی و خدا پشت و پناهت
برون رفته ز کف صبر و قرارم
که بینم من دوباره روی ماهت
متن اعلامیه ترحیم خواهر
خواهر بوی مادر را میدهد و میتواند تکیهگاهی محکم همچون پدر برای انسان باشد.
در ادامه چندین متن اعلامیه ترحیم و شعر برای تسلیت که مناسب و سرشار از احساس میباشد تقدیم نگاه پر مهرتان خواهد گردید.
تو نیستی قلب من هم غصه داره
چشام بی خواب شده باز بی قراره
بهشت هم که بشه دنیا واسه من
بی تو دنیا دیگه معنا نداره
بی تو دنیا دیگه معنا نداره
چه رسمی داره این رسم زمونه
می چینه هر گلی که مهربونه
دیگه دیدارمون رفت به قیامت
بی تو خواهر می شم من یه دیوونه
بی تو خواهر می شم من یه دیوونه
چون گُلی دلتنگی ات
بر خاکِ من خواهد دمید
بس که در عمری که سر کردم
دلم تنگِ تو بود …
خواهر پرپر شده ام …
همیشه بیادتم …
دلم بی تاب شده باز توی سینه
یه بغضی تو گلوم باز مهمونه
دوباره جای خالی تو خواهر
وجودم رو کم کم می شکونه
خواهری داشتم
که از چشمه عشق ملکوت آمده بود
چشمهایش به شفافی سرچشمه زیباییها بود
حیف که زود رفت
کوهِ اندوهِ فراقت به چه حالت بکشد
حافظِ خسته که از ناله تنش چون نالیست
یه لحظه دلم خواست صدایت بکنم
گردش به حریم با صفایت بکنم
آشوب دلم به من چنین فرمان داد
در سجده بیفتم و دعایت بکنم
ز هجران تو پرپر می زند دل
ز دل تنگی به هر در می زند دل
چو بلبل در فراق رویت ای گل
به دیوار قفس سرمیزند دل
من چه باید کنم با غم خویش؟
با دل ناشکیبای درویش؟
من چه باید کنم با تباهی؟
بعد از این با غم بی پناهی؟
چون زمینی پناهم تو بودی
بهترین تکیه گاهم تو بودی
رفتی و من ز تو روسیاهم
گرچه بخشیده بودی گناهم
خواهر جان نبودت کرده زارم
بدان خسته شدم، سنگینه بارم
زمان و هجر تو کوبیده قلبم
پناهی نیست جز پروردگارم
خواهر جان نبودت شد عذابم
به خواب آمد خیالت در سرابم
نمی دانی چه آشی پخته تقدیر
تو لالایی بگو تا من بخوابم
در این دنیای فـانـی پـر به پرواز رفت
خواهر از داغ خواهر دردمند و بیمار رفت
من مانده ام و دنیایی پر از ماتم او
که خورشیدم نیامده بر سر دیوار، رفت
دلم در زیر بار آرزوها مرد
نهال عمر من افسرد؛ افسـرد
چه امیدی چه پیوندی خواهر
بهار زندگی پژمـرد؛ پژمـرد
یک نفر باید باشد،
که دلتنگی هایت را از چشم هایت بخواند،
یک نفر باید باشد که قطره اول نیامده در آغوشت بگیرد،
یک نفر باید باشد که سه نقطه پایان جمله هایت را بداند،
یک نفر باید باشد که بلدت باشد حتی بیشتر از خودت،
یک نفر باید باشد که با بودنش،
تمام نبودن ها را جبران کند …
خواهرم نیستی و داغونم
بی تو دنیا دیگه معنا نداره
هزار بار خاطرات و دوره کردم
هنوزم مرگ تو باور نکردم
تو نیستی خونه بی تو سوت و کوره
الهی خواهرم دورت بگردم
بی تو هستی تباه است خوبم
روزگارم سیاه است، خوبم
من که از عشق تو زنده بودم
من که پیش تو شرمنده بودم
خبر آمد، خبری از درد
با ناله گفت، با غرش رعد
گفت… و گفت… از غم از هوای سرد
چشمانش باران، جگرش پاره
گفت…روزگار لگد بر بختم زد
او می گفت و من در حسرت سوختم
گر گرفتم و مانند بوته بیابان سوختم
خواهر چه مهربونه
قدرشو کی میدونه
اگر روی به گلزار
خاری کند تو را زار
مر حمه دستان او
از مدد لطف او
میکنه درمان من
مرگ سِیرِ جان از سبز خاک به نیلی بلند افلاک است
دامن از اشک تهی سازید که پیوستن به جانان سعادتی پایانناپذیر است
روح خواهر عزیزت قرین رحمت الهی باشد
صدای خنده های تو تو گوشم
صدای گریه هامو در میاره
دلم تنگه دیگه دست خودم نیست
چشام بی اختیار داره میباره
شعر تسلیت سالگرد
یکی از خدمات بهترین تیم برگزارکننده تشریفات ترحیم تهیه و چاپ اعلامیه و شعر تسلیت مربوط به هفتم، چهلم و سالگرد متوفی میباشد.
در ادامه چندین شعر برای تسلیت عارفانه و زیبا برای عزیزانی که یکسال از فوتشان گذشته تقدیم میگردد.
گذشته سالی و رویت ندیدیم
گلی از گلشن رویت نچیدیم
رسیده سالگرد تو ولی ما
به قدر سالها محنت کشیدیم
یاسها عطرشان را از بوی تن تو به عاریت میگیرند
شبنم گل واژه اشکهای توست
ای شقایق دشتستان صبوری
ای هم آغوش پروانهها
ای صفای گل سرخ
ای نرگس عشق
تو از همه گلها زیباتر و از همه آنها خوشبوتری
در سالروز یاد تو عطر همه گلهای شکفته را نثار وجودت میکنیم
این یک سال را با یاد و بی حضورش
چه تلخ و مبهوت به پایان بردیم
و در فراقش چه خونها که از دل چکید
و چه اشکها که بر رخ دوید
هنوز به یادش اشک می ریزیم
تا شاید آرام گیریم
و با حضور یاران رفتنش را باور کنیم
سالی گذشت و باغ دلم برگ و بر نداشت
من ماندم و شبی که هوای سحر نداشت
سالی گذشت و ما همه محزون آن شبیم
کز داغ جانگداز فراقت به سر زدیم
پدر به وسعت بیکران دریای مهر تو
در خون نشسته و در غم شناوریم
گذشته سالی و رویت ندیدیم
گلی از گلشن رویت نچیدیم
رسیده سالگرد تو ولی ما
به قدر سالها محنت کشیدیم
یک سال از غروب ناباورانه عزیزمان گذشت،
دست تقدیر او را از باغ زندگی جدا کرد
و جز مشتی خاک بر ما باقی نگذاشت.
یک سال از پرواز معصومانه اش گذشت،
این یک سال را با یاد و بی حضورش
چه تلخ و مبهوت به پایان بردیم
و در فراقش چه خونها که از دل چکید
و چه اشکها که بر رخ دوید،
هنوز به یادش اشک می ریزیم
تا شاید آرام گیریم
و با حضور یاران رفتنش را باور کنیم
یک سال که هیچ، قرن ها می گذرد
یادت همه فاصله ها را بدرد
در تک تک اجزای تنم می مانی
جز آن که مرا مرگ، به یغما ببرد
یک سال از عروج ناباورانه ات گذشت
این یک سال به ما بی تو یک قرن گذشت
دست تقدیر او را از باغ زندگی جدا کرده،
و جز مشتی خاک بر ما باقی نگذاشت
یک سال از پرواز معصومانه اش گذشت
این یک سال را با یاد و بی حضورش
چه تلخ و مبهوت به پایان بردیم
و در فراقش چه خونها که از دل چکید
و چه اشکها که بر رخ دوید
هنوز به یادش اشک می ریزیم
تا شاید آرام گیریم
و با حضور یاران رفتنش را باور کنیم
زدم فریاد خدایا این چه رسمی است
رفیقان را جدا کردن هنر نیست
رفیقان قلب انسانند خدایا
بدون قلب چگونه می توان زیست ؟
دریاب که از روح جدا خواهی رفت
در پرده اسرار فنا خواهی رفت
می نوش ندانی از کجا آمدهای
خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت
بعد یک سال بنویسید:
پسرم یا دخترم کبوتر شد و رفت
زیر باران بهار، غزلی خواند، دلش تر شد و رفت
چه تفاوت که چه خورده است، غم دل یا غصه
آنقدر غرق غمش بود که پرپر شد و رفت
روز میلاد، همان روز که طوفان شده بود
مرگ با لحظه میلاد برابر شد و رفت
او کسی بود که از غرق شدن می ترسید
عاقبت روی تن ابر شناور شد و رفت
یک سال میگذرد و میسوزیم و به هر جا مینگریم،
خاطرهای از تو در خیال ما شکل میگیرد؛
یک سالی است که سنگ صبور خود را از دست دادهایم
و نگاه پاکش را دیگر نمییابیم.
چه سخت است فراق کسی که
یاد و روحش همیشه در کنار ماست و او خود نیست
یکسال است که دلتنگیهای غروب را با بودن در کنار مزارش، سپری میکنیم و در نهایت ناباوری، باورمان شده که او دیگر نیست، دیگر نمیآید و دیگر نباید منتظرش باشیم، دیگر آن شمع فروزان را نمیبینیم ولی طنین صدای دلنشینش همچنان در گوش ما و مهربانیش در قلب ما و زیبایی چهرهاش در یاد ماست.
میدانم حتی اگر یک سال یا چند سال هم بگذرد، داغ درگذشت … فراموش نمیشود و عظمت هیچ صبری از وسعت غم نزدیکترین عزیزان نمیکاهد، فقط کنار میآییم و یاد میگیریم به تلخیها نیندیشیم. روحش شاد.
چه خوش باشد در این دنیای فانی
به خوش نامی نمودن زندگانی
که بعد از ما بسی گردش کند چرخ
نماند جز نکونامی نشانی
گلچین روزگار عجب خوش سلیقه است
می چیند آن گلی که به عالم نمونه است
دیدی ای دل که خزان با گل و گلزار چه کرد
تیغ طوفان بلا با گل بی خار چه کرد
شعله شمع به آرامی و مظلومی سوخت
داغ آن با دل پروانه بی یار چه کرد
رفتی ز دیده و داغت به دل ماست هنوز
هر کجا می نگرم روی تو پیداست هنوز
آنقدر مهر و وفا بر همگان کردی تو
نام نیکت همه جا ورد زبانست هنوز
سرنوشتِ ما نور است
تو با قلب نواختی آنها با مشت
دیارِ پر ستاره
شب ها آزاد بود
ماه در میانِ درختان بخواب میرفت
بزرگترین ستاره به دشتبانی ی دشت شرقیِ پدر آسود
بلبل در رویای گلِ سرخِ فردا آسو …
یک سال که هیچ، قرن ها می گذرد
یادت همه فاصله ها را بدرد
در تک تک اجزای تنم می مانی
جز آن که مرا مرگ، به یغما ببرد
یک سال که هیچ، قرن ها می گذرد
یادت همه فاصله ها را بدرد
در تک تک اجزای تنم می مانی
جز آن که مرا مرگ، به یغما ببرد
اگر میخواهید در سریع ترین زمان متوفی خود را در آرامستان پیدا کنید، مقاله جستجوی متوفی در مشهد را مطالعه نمایید.
شعر غمگین مرگ عزیزان
چنانچه در غم از دست دادن عزیزان هستید، اشعار زیر که شعر برای عزیز از دست رفته هستند را از دست ندهید.
ای جگر گوشه، که دیدهی من جای تو بود/ دلم آشفته آن قامت رعنای تو بود
کی خبر داشتم از کینه این چرخ کبود/ که چو صیاد کمین کرده، جویای تو بود
بوسه بر عکست زنم ترسم که قابش بشکند/ قاب عکس توست اما شیشهی عمر من است
بوسه بر مویت زنم ترسم که تارش بشکند/ تار موی توست اما ریشهی عمر من است
مرغ دلم پر میکشد اندر هوای دیدنت/ آرام جان باز آ، که من مشتاق آن خدیدنت
به ماتم ماندهام با صد هزاران آرزو/ آغوش بازم، مضطرب در حسرت بوییدنت
شعر سالگرد جوان
مجموعه اشعار غمگین و سوزناک برای درگذشت و فوت جوان ناکام دختر و پسر در این قسمت گردآوری کرده ایم.
گلی بودم نه وقت چیدنم بود/ جوان بودم نه وقت مردنم بود
گلی بودم میان شاخه گلها/ نه وقت زیر خاک خوابیدنم بود
نگویم که مُردن روا نیست یا رب/ ولی کاش مرگ جوانان نبودی!
شعر هفتمین روز درگذشت
در این قسمت متن و جملات تسلیت هفتمین روز درگذشت خانواده، اقوام، دوستان و آشنایان را قرار دادیم و شما عزیزان میتوانید از آنها به عنوان شعر برای تسلیت استفاده کنید.
وقتی ما عزیزی را در این دنیا از دست می دهیم، فرشته ای در بهشت نصیبمان می شود که همیشه مراقب ماست. آرام خاطر باشید در اینکه فرشته ای دارید که الان برشما نظاره گرست. من عمیقا از وجودم در گذشت عزیزتان را به شما تسلیت عرض می کنم.
مشیت الهی بـر ایـن تعلق گرفـته کـه بهار فرحناک زندگی را خـزانـی ماتمزده بـه انتظار بنشیند و این، بارزترین تفسیر فلسفـه آفـرینش درفـراخـنای بـی کران هـستی و یـگانه راز جـاودانگی اوسـت
درگذشت…..گرامیتان را به شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض نموده برایشان از درگاه خداوند متعال مغفرت ، برای شما و سایر بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل خواهانم.
سوالات رایج
امکان مشاوره قبل از برگزاری مراسم وجود دارد؟
بله، برای مشاوره میتوانید با با پرسنل تشریفات شریف در ارتباط باشید.
چرا تشریفات شریف؟
- پشتیبانی ۲۴ ساعته
- هزینه کم
- مشاوره رایگان
- تجربه طولانی
- استفاده از بهترین مواد
- بهره گیری از پرسنل دوره دیده
هزینه برگزاری مراسم چقدر است؟
هزینه این مراسم با توجه به تعداد مهمانان و اقلام سفارش شده متفاوت میباشد.